حافظ همت را لازمه تحقق آرزو و مقصود دانسته و ميگويد:
شكر خدا كه هر چه طلب كردم از خدا؟ بر منتهاي همت خود كامران شدم
همت بلند دار كه مردان روزگار؟ از همت بلند به جايي رسيده اند
لسان الغيب در جايي ديگر همت را با دعاهاي سحرخيزان باعث نجات از قيد و بند و تعلقات دنيوي و توجه به خداوند ميداند و ميگويد:
همت حافظ و انفاس سحرخيزان بود؟ كه ز بند غم ايام نجاتم دادند
مولوي نيز همت را پيش شرط استجابت دعا و رسيدن به آمال و آرزوها ميداند:
قدر همت باشد آن جهد دعا؟ ليس للانسان الا ما سعي
و در جاي ديگر ميگويد:
بهر آسايش سخن كوتاه كن؟ در عوضمان همتي همراه كن
همت در اشعار سعدي نيز به عنوان حلال مشكلات و اراده قوي براي انجام كارهاي بزرگ معرفي شده است: به همت مدد كن كه شمشير و تير نه در هر وغايي بود دستگير
به همت برآر از ستيزنده شور كه بازوي همت به از دست زور
كف نياز به حق برگشاي و همت بند كه دست فتنه ببندد خداي كارگشاي
حافظ در بخش ديگري از ديوان خود از همت خواستن به معناي ياري طلبيدن و دعاي خير و مدد خواستن از مرشد و پير براي رسيدن به كمال ياد ميكند، آنجا كه ميفرمايد:
بر سر تربت ما چون گذري همت خواه كه زيارتگه رندان جهان خواهد شد
همين معاني را به نوعي در اشعار صائب تبريزي مشاهده ميكنيم. صائب همت را به بال و پر براي رسيدن به مقصد تشبيه ميكند:
از همت است هر كه به هر جا رسيده است بيبال و پر به عالم بالا پرنده كيت
در جايي ديگر ميگويد:
از همت بزرگ به دولت توان رسيد آري به فيل صيد نمايند فيل را
و همچنين:
همت بلند دار كه با همت بلند هر جا روي به توسن گردون سواره اي
همت رمز توانمندي و كارآمدي افراد در راه دستيابي آنان به اهداف مورد نظر است. در دو بيت زير به ترتيب از خواجوي كرماني و وحشي بافقي به اين معنا اشاره شده است:
همت عالي ز فلك بگذرد مرد به همت ز ملك بگذرد
همت اگر سلسله جنبان شود مور تواند كه سليمان شود
+ نوشته شده: توسط بافرانی